رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

۷۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

.

.

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

  • عبدالحسین مهدوی

فواره وار، سربه هوایی و  سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر

ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسیر

  • عبدالحسین مهدوی

تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است

هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند
کوزه ی تنهایی روحم سفالی تر شده است

  • عبدالحسین مهدوی

باز در خود خیره شو، انگار چشمت سیر نیست

درد خودبینی است می دانم تو را تقصیر نیست

 

کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است

در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست

  • عبدالحسین مهدوی

فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود

شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود

  • عبدالحسین مهدوی

گاهی شرار شرم و گاهی شور شیدایی است 
این آتش از هر سر که برخیزد تماشایی است

دریا اگر سر میزند بر سنگ حق دارد
تنها دوای درد عاشق نا شکیبایی است

  • عبدالحسین مهدوی

چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم

اگر پرنده مرا آفریده‌اند چرا
قفس بسازم و دربند آشیان باشم

  • عبدالحسین مهدوی

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

  • عبدالحسین مهدوی

برکه ای گفت به خود، ماه به من خیره شده ست...
ماه خندید که من چشم به خود دوخته ام 

  • عبدالحسین مهدوی

گفتــی بـــگو راز خـــزان هـــا را بــــه آن هــــا

پـــایــــان تلــــخ داستــــان هـــا را به آن هــــا

گــــل ها نمی دانــــند امـــــا می رســــانــــم

پیغـــــــام رنـــــج بـــــاغبان هــــا را بـه آن هــا

  • عبدالحسین مهدوی