رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

۲۲۷ مطلب با موضوع «بهترین شعرهای من» ثبت شده است

اگر خطا نکنم،عطر،عطر یار من است...

  • عبدالحسین مهدوی

با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید

آری ! خبر از بی خبری خواسته بودم

غیر از ضررم مشورت دوست نبخشید

ای کاش ز دشمن نظری خواسته بودم

  • عبدالحسین مهدوی

هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار

چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار

  • عبدالحسین مهدوی

مستی نه از پیاله، نه از خُم شروع شد

از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آینه

آن قدر«خیره» شدکه تبسم شروع شد

  • عبدالحسین مهدوی

تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست

نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست

  • عبدالحسین مهدوی

هنر آن است که عکس تو بیفتند در ماه

ماه در آب که همواره فرو ریختنی است

  • عبدالحسین مهدوی

منم! خلیفه ی تنهای رانده از فردوس

خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت

  • عبدالحسین مهدوی

به تمنای تو دریا شده ام! گر چه یکی است

سهم یک کاسه آب و دل دریا از ماه

  • عبدالحسین مهدوی

شاهرگ های زمین از داغ باران پر شده ست

آسمانا! کاسه ی صبر درختان پر شده ست

زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای

از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده ست

  • عبدالحسین مهدوی

پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله قفسی عاشقت شده ست 

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده ست        

  • عبدالحسین مهدوی