رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

   هر چه خواندم نامه هایت را نیفتاد اتفاق

   می روم تا هیزمی دیگر بریزم در اجاق

   بی سبب دست تمنا تا درختان می بری

   سیب ها دیگر به افتادن ندارند اشتیاق

   رفتنت چون بودنت تکرار رنج زندگی است

   مثل جای خالی ساعت به دیوار اتاق

   از دورویی تلخ تر در کام اهل عشق نیست

   تادلت بامن دو رنگی کرد شیرین شد فراق

   کافرم در دیده ی زاهد،ولی در دین عشق

   آفرین بر کفر باید گفت و نفرین برنفاق

  • ۵۳۰ نمایش
  • عبدالحسین مهدوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی