رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا

باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا

چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر

ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا

مگذار با خبر شود از مقصدت کسی

حتی به سوی میکده وقت اذان بیا

شُهرت در این مقام به گمنام بودن است

از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا

ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن

بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

«قلب» مرا هنوز به یغما نبرده ای!

ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا

  • ۱۹۵ نمایش
  • عبدالحسین مهدوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی