رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

این طرف مشتی صدف آنجا کمی گل ریخته

موج، ماهیهای عاشق را به ساحل ریخته

بعد از این در جام من تصویر ابر تیره‌ ایست

بعد از این در جام دریا ماه کامل ریخته

مرگ حق دارد که از من روی برگردانده است

زندگی در کام من زهر هلاهل ریخته

هر چه دام افکندم، آهوها گریزان‌تر شدند

حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته

هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست

هر کجا پا می‌گذارم دامنی دل ریخته

زاهدی با کوزه‌ای خالی ز دریا بازگشت

گفت خون عاشقان منزل به منزل ریخته!

  • ۱۶۵ نمایش
  • عبدالحسین مهدوی

اقلیت

فاضل نظری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی