رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

هنر و هنرمند

·        هنر به نردبان شبیه تر است تا آسانسور ،وسیله بالا رفتن است ، بالا برنده نیست

·        عظمت روحی یک هنرمند در لحظة برخورد با هنرمندی که از او بالاتر است ظاهر می‌شود.

·        از کرامات یک هنرمند متوسط یکی این است که هرگز در آثارش کشف تازه نمی بینی.

·        تردید در لحظه خلق هنر،مثل چرت زدن هنگام رانندگی است.

·        هنر یعنی شیرجه رفتن در یک قطره شبنم و احیانا! غرق شدن در آن!

·        ناقدی که در باغ هنر نیست،آفت باغ هنر است.

·        هیچ هنرمند مومنی محو جمال هنر خویش نمی شود،همان گونه که هیچ دریایی در خودش غرق نمی گردد.

·        هنر یعنی دهان گشایی روح،دهانها به اغراض گوناگون گشوده می شوند:دهانی به آه،دهانی به نیایش،دهانی به خمیازه،دهانی به دشنام و دهانی به لبخند.

·        هیچ هنرمند عاقلی دهانه ی اسبش را به دست باد نمی سپارد.

·        هنرمند مثل کرم ابریشم تا دوره ای را در پیله نگذراند بال پرواز در نمی آورد.

·        هنر،خوابی است که هنرمند می بیند و مخاطبانش هریک به فراخور حال خویش آن را تعبیر می کنند.

·        شهرت زود رس برای هنرمند مثل تیغ لخت صورت تراشی در دست کودکی دوساله است.

·        هنرمندی که به آسانی خدا را فراموش می کند،مطمئن باش بندگان خدا را آسانتر فراموش خواهد کرد.

·        کار هنر توصیف آفتاب نیست،برافروختن شمع است.

·        هنرمند با میوه درخت یک فرق بیشتر ندارد،میوه وقتی رسید می افتد،هنرمند وقتی افتاد می رسد!

·        دو خط موازی را از اقلیدس بگیر و به ذهن هنرمند بسپار تا یکدیگر را قطع کنند!

·        نقد در هنر مثل آینه ی جلوی اتومبیل است.راننده(هنرمند) باید به کمک آن مواظب پشت سرش باشد ولی یکسره در آن نگاه نکند،چرا که در این صورت انحراف از جاده و خطر تصادف در کمین اوست.

·        خیال،فتیله ی چراغ هنر است .اگر آنرا خیلی پایین بکشیم ،چراغ خاموش می شود و اگر زیاد آن را بالا ببریم ،دود می زند.

·        خیال عمود خیمه هنر است.معانی ساکنان این خیمه و عواطف آغوش گرم خانواده ی صحرا نشین.

·        محاسن هنر با تعریف و تمجید پوشیده می شود و با نقد آشکار.

·        نقش مدرک در هنر مثل نقش قند شکن در خیاطی است.

·        هنر نردبانی است که به بام حقیقت منتهی می شود به شرط آنکه آن را به دیوار ایمان تکیه دهی.

·        هنر بی‌تعهد مثل نماز بدون نیت، باطل است.

·        اگر مجاز باشیم هنر را به آشپزی تشبیه کنیم، در هنر آرام پز بیشتر از دیگ زودپز کاربرد دارد!

شعر و شاعر

·        عقل و منطق برای شعر مثل ریش و سبیل برای کودکان است!

·        شعری که همه را راضی کند،روسپی ولگردی بیش نیست!

·        تسلط بر وزن و قافیه کار شاعری را آسان می کند اما شاعر نمی سازد.

·        یک شاعر خوب باید از قوانین منطق به خوبی آگاه باشد تا به هنگام سرودن شعر،آنها را شاعرانه نقض کند.

·        شاعری که با زور شعر می گوید،مثل زنی است که با عمل سزارین یک کودک مرده به دنیا می آورد.

·        شاعری که با منتقدانش قهر کرده است مثل هواپیمایی است که ارتباطش با برج مراقبت قطع شده باشد!

·        دلنشین‌ترین غزل بعضی از غزلسرایان معاصر، همان غزل خداحافظی است!

·        شاعری که آثار شعرای بزرگ را مطالعه نکرده است،همچون جهانگردی است که پا از خانه ی مسکونی خویش بیرون نگذاشته باشد.

·        ...تعداد اندکی هم خودشان خوب اند و هم شعرشان.البته لازم به یادآوری است که این گروه را می توان گروه «کیمیا» نام نهاد.

·        شعر واقعی شعری نیست که همه آن را بفهمند.شعری است که همه آرزوی فهمیدن آن را داشته باشند.

·        شعرهای ابتدایی برای یک شاعر مثل دندانهای شیری برای کودک است.لق!اما راهگشای دندان های محکمی که بعدها می رویند!

·        شعر ناسروده شمشیری کشیده در دست شاعر است که پس از سرودن غلاف می شود.

·        مضامین یعنی فرزندان شاعر،آدمی که طعم پدر شدن را چشیده باشد هرگز راضی به دزدیدن فرزند دیگران نمی شود.

·        یک شعر ابتدایی ولی پرعاطفه مثل لبخند کودکی است که هنوز دندان در نیاورده است.بر این منوال یک شعر محکم ولی خالی از شور و عاطفه همچون لبخند پیرمرد یا پیرزنی است که از تالار دندان های مصنوعی پرده برمی دارد.

·        مطالعه ی دیوان های ضعیف و متوسط،خون ذوق را مسموم و نفس قریحه را تنگ می کند.هوای پاک و مناظر روح گشا را باید در قله ها جست.

·        سرودن شعر در نهایت امری ناخود آگاه است.برای آن نمی توان «وسایل لازمه» را تهیه کرد و مقدمات چید.سرودن به گونه ای عاشق شدن روح است.هیچ کس با انجام تشریفات عاشق نمی شود.

·        اگر شعر را به نان تشبیه کنیم،شاعر واقعی کشاورز گندمکار است نه پیشه ور نانوا!

گوناگون

·        انسان علم زده انسانی است که با تشریح یک قوطی کنسرو ماهی به گمان می افتد که به راز همه ی اقیانوس ها پی برده است.

·        فقط یک خفاش حرفه ای می تواند در وسط روز، آفتاب را منکر کند.

·        در کابینه ی عرفا،وزیر نیرو عشق است،نه عقل!

·        یک انقلاب بر حق مثل یک شاهکار ادبی است.آیا نباید آن را به زبان های دیگر ترجمه کرد؟

·        برای درک روحیه ی کودکان و خلق آثار ادبی بهتر برای آنها،بچه شدن بی فایده است،باید بچه دار شد.

·        طنز نویس واقعی مثل میکروسکوپ عمل می کند،واقعیت ها را بزرگ و برای دیگران قابل رویت می کند اما دروغ نمی گوید و هیچ کس هم نمی تواند او را متهم به دروغگویی کند.

·        دوست داشتن کسی که سزاوار دوستی نیست،نوعی اسراف در محبت است.

·        من برآنم که قافیه بودن «مرد» با «درد» اتفاقی نیست.

·        من معمولا با دیدن یک میمون به یاد داروین نمی افتم،به یاد طرفداران او می افتم.

·        هیچ مکانی آن قدر شلوغ نیست که در آن نتوان با خدا خلوت کرد.

  • ۶۹۴ نمایش
  • عبدالحسین مهدوی

براده ها

سیدحسن حسینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی