در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها
اگر این ساحران اطوار می ریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک می رسند از کوه موسی ها
- ۰ نظر
- ۲۵۱ نمایش
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها
اگر این ساحران اطوار می ریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک می رسند از کوه موسی ها
هوهو
زنان بیا نفست حق!
پیر
سپید جامه رقصان!
ای
برف...ای شگرف!
آن
کثرت همیشگی شی ورنگ را
یکباره
از بسیط زمین پاک کرده ای
کولاک
کرده ای!
این دنیا را
یک دو نظر هم شده،به چشم خریدار
دیده ای آیا؟
آخرتی می شود برای خودش ها!
پیشانی موّاج ماهی گیر
یا چشم های ساده ی این ماهی بی تاب؟...
آنک سوالی مانده آویزان
در امتداد ریسمان در آب
کتمان نباید کرد،
در این عکسها پیداست
من بعد از آن پاییز هم خندیده
ام گهگاه!
اوضاع...ای...بد نیست، مشغولم
با چند تخته پاره و اره
کنج کویری لخت
خو کرده با تنهایی پیشین