حیاط خانهی ما را معطّر میکنی یا نه ؟
اتاق کوچک ما را منوّر میکنی یا نه ؟
بگو ای چشم و ابروی تو مضمون دو بیتیها
به قدر یک غزل با شاعرت سر میکنی یا نه ؟
- ۲ نظر
- ۱۰۷۱ نمایش
حیاط خانهی ما را معطّر میکنی یا نه ؟
اتاق کوچک ما را منوّر میکنی یا نه ؟
بگو ای چشم و ابروی تو مضمون دو بیتیها
به قدر یک غزل با شاعرت سر میکنی یا نه ؟
یا رومی روی تو و یا زنگی زلفت
یک لحظه سفیدم من و یک لحظه سیاهم
ابروی تو با غیرت و گیسوی تو گیرا
آن رانده مرا از در و این داده پنهانم
نه فقط خندهی شیرین و تکی داری تو
اخمهای تُرُش و با نمکی داری تو
چقدر ناز و قشنگ است صدایت، نکند
در ته حنجرهات نیلبکی داری تو
تیزی گوشههای ابرویت
پیچ و تاب قشنگ گیسویت
آن دوتا چشم ماجراجویت
این صدای خوش النگویت
آخرش کار میدهد دستم
گوشهی ابرو که با چشمت تبانی میکند
این دل خاموش را آتش فشانی میکند
عاشقت نصف جهان هستند، اما آخرش
لهجهات آن نصفه را هم اصفهانی میکند
نو عروسی را در این شبهای مهتابی ندیدی؟
با تو اَم دریا! زنی با دامن آبی ندیدی؟
گفت میآید که تورش را بیندازد به دریا
دستِ ماهیگیر عاشق، تورِ بیتابی ندیدی؟
خالت سیاه تر شده بر روی گونههات
ماهت قشنگ تر شده در قاب روسری
من «یا لطیف» گفتم و با من نسیم گفت
ـ با دیدن شکوه تو ـ «الله اکبر»ی
در نصف جهان،ماه کلیسا شده ای،پس
هم اهل حسابی تو و هم اهل کتابی
هم کیش تو هستم من از آن لحظه که دیدم
یک بوسه در آیین تو دارد چه ثوابی
مثل باغی سبز در یک روز بارانی قشنگی
مثل دریایی چه آرام و چه توفانی قشنگی
خنده های زیر لب، یا آن نگاه زیر چشمی،
شاید اصلا با همین حرکات پنهانی قشنگی
یا مرا دعوت نکن یا سور و ساتی هم بیاور
نازنین! چایی که میریزی نباتی هم بیاور
محشری بانو! نیستان لبت را وقف ما کن
روز محشر باقیات الصالحاتی هم بیاور