رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.


وقت آن شد که دلم را بِگُذارم بروم

با تو او را تک و تنها بگذارم بروم

 

به کجا می‌شود از معرکه‌ی عشق گریخت

گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم

 

سرنوشت من مجنون هم از اول این بود

سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم

 

با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم

فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم

 

از تمنای لبت با عطشی آمده‌ام

قایقم را لب دریا بگذارم بروم

 

سالها گوشه‌ی چشم تو بلا تکلیفم

یا بفرما نظری یا بگذارم بروم

 

من تو را با خود زیبای تو در آینه‌ات

بهتر آنست که تنها بگذارم بروم

 

همه‌ی سهم من از عشق همین شد که گلی،

گوشه‌ی خاطره‌ات جا بگذارم بروم

  • ۲۶۵ نمایش
  • عبدالحسین مهدوی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی