رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

... و ما را نیز شراب نابی آرزوست

رحیق

فقط باید خالص بود.
همین و بس.

۳۰ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

آن نی که بر آن خشک، نیستان می خورد

آب از لب جوی لب و دندان می خورد

لب تشنه ز جویبار قرآن می خورد

می خورد فراوان و فراوان می خورد

  • عبدالحسین مهدوی

شوریده سری که شرح ایمان می کرد

هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد

با نای بریده نیز بر منبر نی

تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد

  • عبدالحسین مهدوی

گر بر ستم قرون برآشفت حسین(ع)

بیداری ما خواست،به خون خفت حسین(ع)

آنجا که زبان محرم اسرار نبود

با لهجه ی خون سرّ مگو گفت حسین(ع)

  • عبدالحسین مهدوی

عالم همه خاک کربلا بایدمان

پیوسته به لب خدا خدا بایدمان

تا پاک شود زمین ز ابنای یزید

همواره حسین (ع)مقتدا بایدمان

  • عبدالحسین مهدوی


باید امروز قلم برداریم

وبه پیشانی شب

بنویسیم:سحر در راه است.

باید از چشمه ی نور

قلم حافظه را پر بکنیم

روی دیوار غروب

یادگاری بنویسیم:طلوعی دیگر

  • عبدالحسین مهدوی

آی نسل فردا!

تو به حال دل من

هیچ دلت می سوزد!؟

  • عبدالحسین مهدوی

گفتی که :در این زمانه باید نان داشت

من می گویم:نان عزیز است...ولی

آیا به سکوت می شود ایمان داشت؟

  • عبدالحسین مهدوی

بسترش :قیر سکوت

مادرش:تاریکی

تاب گهواره ی او دغدغه است

شیشه ی شیرش:ظلمات

دل من می سوزد

طفل بیچاره شهاب!

در شبش میلاد است

در شبش نیز وفات!

  • عبدالحسین مهدوی

پدر آمد از راه

دستهایش خالی

کودکان چشم به دستان پدر...

***

سفره ی خالی را

پدر از پنجره بیرون انداخت

سفره ی قلبش را

بار دیگر گسترد!

***

بچه ها آن شب هم

-مثل دیگر شب ها-

یک شکم سیر محبت خوردند!

  • عبدالحسین مهدوی

فانوس بود و من

در رهگذار باد

من در امان و باد

او را امان نداد

نفرین آخرش

آید مرا به یاد

فانوس خفت و به من گفت:شب به خیر.

  • عبدالحسین مهدوی